-
رییس جمهور
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1384 23:06
این روزها تنها صحبت خانواده ها رییس جمهور است. آنچه که باعث شد من در باره این موضوع بنویسم یک نکته مهم بود. پسرم به سراغم اومد من در مرحله اول رای ندادم خیلی ساده از این کاندیدا ها هیچ کدام را قبول نداشتم. پسرم گفت حالا که احمدی نژاد به مرحله دوم رسید و رای بیاره تکلیف آبروی این مملکت چی می شه. من هم گفتم خوب منظورت...
-
رییس جمهور
دوشنبه 30 خردادماه سال 1384 00:32
خوب شاید ناشی بودن من و کمی دانش من باعث شد که در این مدت منو هک کنند و رایانه منو دچار مشکل کنند. دوست عزیز میون این همه پیغمبر جرجیس عزیز من اگه قرار کل کل کنی برو سایت های مهم را هک کن من که عددی نیستم الان هم می گویم من زمین خورده شما جوون ها هستیم شاد باشید.
-
رییس جمهور ۱۰۰٪
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1384 14:02
شاید خیلی از شما فقط این اسم را شنیده باشید. بعد از سقوط حکومت پهلوی و با ورود امام خمینی به ایران اولین دولت موقت با نخست وزیری مهندس بازرگان آغاز شد. مهندس بازرگان عضو نهضت آزادی بودند و جزوه پاک ترین افراد سیاسی ایران محسوب می شد.این را از این نظر می گویم افرادی در همان ابتدای انقلاب در فکر گرفتن قدرت بودند و تاریخ...
-
رییس جمهور
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1384 00:31
بنی صدر ۱۰۰٪ ؟؟؟
-
این نیز بگذرد
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1384 23:35
این جمله را اولین بار با اوشو فهمیدم این کتابی بود از اوشو که به قول خودش زندگی خیلی ها را عوض کرد. من این کتاب را چند بار خواندم .داستان ساده ای است. ولی عمیق به عمق اقیانوس ها در دل این این داستان آنقدر خوبی مهر صفا و نکته نهفته است که هر چه درآن عمیق بشویم بیشتر آنرا درک می کنیم. پادشاهی بود همه مشاوران و بزرگان...
-
ماهوت
شنبه 24 بهمنماه سال 1383 22:15
توی کردستان عراق بودیم .خیلی زیبا است مثل جنگل های شمال ایران آنقدر زیبا که چشم های من کمتر چنین منظره ای را دیده بود آخه من خیال می کردم که عراق یک کشور کویری است اما اینجا بهشت روی زمین بود. ۳۳ نفر بودیم حدود ۱۰ کیلو متر راه به سمت یکی از قله های که در دست بچه های ما بود را پیاده رفتیم همان کیلومتر اول من کم آوردم....
-
من و انقلاب ۵۷
سهشنبه 20 بهمنماه سال 1383 23:20
خوب جا داشت که در مورد بهمن ۵۷ بنویسم. از یک طرف ضمانت یک وام چند ملیونی یکی از دوستان را کردم و چکم دار میره بانک کلی کار عقب افتاده دارم که به مشتری ها قول دادم ولی خوب فعلا دست تنها هستم باید به فکر یک آپارتمان برای اجاره برای بعد عید باشم چون جوابم کردند کلی بدهی دارم که باید دین خودم را به مردم بدم با این همه صبح...
-
جبهه
دوشنبه 21 دیماه سال 1383 18:14
ما به بزم عشق نامحرم شدیم
-
جبهه ۴
شنبه 12 دیماه سال 1383 17:30
خودم را زیر پتو قایم کردم ولی فایده ای نداشت . .پسر عموی پدرم خنده ای کرد و بعد ما سه نفر را به حیاط رفتیم چند نفر هم کر کر به ما می خندیدن نمی دانستم چه کار باید بکنم پدر م نگاه ملتمسانه ای کرفت و به من گفت کجا می خای بری من که کسی را در این دنیا غیر تو ندارم جواب مادرت را چی بدم . روش را اونور کرد شاید داشت گریه می...
-
جبهه ۳
یکشنبه 29 آذرماه سال 1383 22:40
بعد از خوردن نهار و خواندن نماز با اکبر و مهدی به یک پارک رفتیم البته هنوز لباس نظامی نپوشیده بودیم و شروع کردیم در پارک سر به سر همدیگر گذاشتن احساس آزادی و بزرگی می کردیم .مهدی که اهل شلوغ بازی بود شروع کرد به سوار شدن تاب و سرسره بازی من و اکبر هم با او همراهی می کردیم و تازه داشتیم از بازی در پارک لذت میبردیم که...
-
جبهه ۲
دوشنبه 23 آذرماه سال 1383 22:51
تقریبا ظهر بود که به مقر اصلی جهاد رسیدیم.دل توی دلم نبود و قرار بود فردا صبح ما را به من منطقه اعزام کنند.کمی دل شوره داشتم ناراحت بودم که نکنه پدر و مادرم متوجه بشن.ولی کمی هم خیالم راحت بود چون ما سه نفر معمولا با هم بودیم و گاهی شب ها خونه همدیگه می خوابیدیم.چون ما معمولا با هم درس می خوندیم.و با یک شب غیبت کسی...
-
جبهه
یکشنبه 22 آذرماه سال 1383 23:26
یکی از خاطراتی که من دوست داشتم و مردد بودم بنویسم رفتن من به جبهه بود. در ابتدای جنگ خیلی از فامیل های من به جبهه می رفتن . من هم کم کم علاقمند به رفتن به جبهه شدم . ولی خوب داشتن یک خانواده که خیلی ها آنها را بعنوان مجاهد می شناسند خیلی مشکل بود که بشود قبول کرد که بتوان به منطقه بروی. به هر صورت در بسیج ثبت نام...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 4 آبانماه سال 1383 18:23
شاد بودن حق ماست و زندگی کردن؛ پاداشی است که ما رایگان آن را دریافت کردیم به دنیا لبخند بزنیم ما همانی هستیم که فکر می کنیم پس ما زمینی هستیم اما رویمان به سوی بالاست و می دانیم در آن بالا ها چیزی داریم که یادمان رفته مرغی هستیم که در یک اینجا چند روز را باید سر کنیم و باید برویم که این سفر جای دیگری هم دارد با جفت...
-
شاد باشیم
یکشنبه 19 مهرماه سال 1383 19:51
شاد باش ای عشق خوش سودای ما باید شاد باشیم و به گلها سلام کنیم دیگران را ببخشیم اگر دوست داریم مارا ببخشند شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم دلی خوش داشته باشیم چون او ما را دوست دارد هر روز برای ما پیام میفرستد آی آدمها من شما را دوست دارم زنده باد دوستی و عشق
-
زندگی شستن یک بشقاب است
شنبه 28 شهریورماه سال 1383 17:03
. بله به همین سادگی زندگی شستن یک بشقاب است زندگی بعد درخت است به چشم حشره پس بیایید به هم نوید زندگی بدهیم بیایید به هم انرژی بدهیم و ساده باشیم و دنیا را خیلی سخت نبینیم شاد باشیم لبخند بزنیم و برقصیم
-
چرا؟
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1383 02:33
. هین رعیت باش چون سلطان نیی تک مران چون مرد کشتی بان نیی . چرا نمی نویسم؟ . نوشتن کار مردان بزرگ است و من خود را کوچک میدانم.من شاید لایق بندگی دوست هم نباشم. چه بگویم تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف خود را کوچک می پندارم و قلم به دست گرفتن و نوشتن را را بر خود حرام میدانم. نمیدانم شاید باید برای دل خود بنویسم....
-
دکتر علی شریعتی
جمعه 29 خردادماه سال 1383 00:06
باید اقرار کنم یکی از کسانی که از ابتدا دل مرا روبود دکتر علی شریعتی بود. عشق اول کی زدل زایل شود او بود که دل خیلی از جوانان ۵۷ را روبود.دانشجویان روشنفکران و... در سال ۵۷ این شعاری بود که دانشجویان می دادن. الا الا چه همتی دکتر علی شریعتی جان به کفش نهاده بود آغاز بیداری ضد استعماری کجا بودیم و به کجا رسیدیم او بود...
-
درد دل
چهارشنبه 6 خردادماه سال 1383 02:24
. امروز برای من روز جالبی نبود شاید برای خیلی ها هم همین طور بود. از اینکه روزی برایم افزایش حقوق ۱۵۰۰ تومانی مهم بود و امروز اگه روزی ۱۵۰۰۰۰ تومان هم کار بکنم احساس خوشحالی نمی کنم.از اینکه روز به روز دارم سقوط می کنم و دارم پول پرست میشم خوشحال نیستم کار زیاد و پول زیاد؟! دروغ گفتن توی کار بازار یک امر عادی است و...
-
این دنیا زیباست
چهارشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1383 22:15
. به فاطی گفتم صحبت کنه تا من بنویسم رنگین کمان زیباست پس خدا زیباست گلهای آفتاب گران هم رنگین کمان هستند دریا خورشید و رنگین کمان زیبا ترین هستند مثل پروانه اینها اندیشه های زیبای یک دختر ۶ ساله است شاد باشیم
-
زندگی
دوشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1383 22:21
. زندگی چیست؟ شاد کسی نتواند به این سوال جواب دهد بزرگی می گفت: زندگی یک هدیه است از طرف یک دوست فقط آنرا قبول کنیم شاد باشیم
-
مارمولک
پنجشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1383 20:51
خوب دیدن فیلم مارمولک از طریق سی دی که از روی پرده سینما ضبط شده باشد جالب است.این طبیعت بشر است که هر چیزی را منع کنند خود به خود انسان به سمت آن جلب می شود. برای من که فیلم جالبی بود.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1383 01:11
-
سکس
دوشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1383 01:04
. اژدها را باش در برف فراق هین مکش او را به خورشید عراق داستان ساده ای از مولانا است که شخصی مار بزرگی را در یک منطقه سرد سیر پیدا میکند و چون مار در آن حال در خواب بوده است آن شخص فکر می کند که او مرده است و آن مار را برای کسب در امد به عراق میبرد تا از آن پولی در بیاورد و مردم را دور خودش جمع می کند و در کیسه را باز...
-
کمی خودمونی
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1383 23:23
. خوب باز هم در بازی دنیا شریک شدیم مثل زمانی که خواب هستیم و می دانیم که خواب هستیم هر چی هم زور می زنیم که از خواب بیدار شویم نمی توانیم شاد باشیم
-
زندگی
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1382 00:42
وقتی پر از حسد هستیم وقتی نمی توانیم کسی را به سادگی ببخشیم و گلی که در نزدیک ماست را درک نکنیم خوب زندگی نمی کنیم خوب تا کی تا کی شاد باشیم برقصیم عاشق شویم
-
سلام
پنجشنبه 14 اسفندماه سال 1382 02:16
. خوب حالا که برای دلمان می نویسیم و کم کم داریم فراموش می شویم بهتر است واقعیت را قبول کنم. در این اقیانوس گم شدم. شاد باشیم برقصیم و عاشق باشیم
-
به کجا
پنجشنبه 7 اسفندماه سال 1382 22:26
. خوب به کجا می رویم چه می خواهیم بازیگرهای خوبی هم نیستیم ولی خوب باید لااقل نقشی که دوست داریم را بازی کنیم و شاد باشیم
-
غفلت
سهشنبه 28 بهمنماه سال 1382 21:45
خوب مجبور هستم سخت کار کنم.مجبور هستم برای اینکه فرزندانم آینده روشنی داشته باشند شب و روز کار کنم. و پا روی همه علایق خود بگذارم. ما با خود بد معامله ای کردیم . از دیو و دد ملولم انسانم آرزوست شاد باشید
-
بم
جمعه 5 دیماه سال 1382 23:54
. خوب ایرانی های خوب بم زلزله آمد شاید فردا شهر ما خانه ما دچار زلزله شود وظیفه هر ایرانی کمک است دستهای هم را بگیریم امروز آنها محتاج ما هستند
-
از کجا
جمعه 5 دیماه سال 1382 00:12
. از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمائی وطنم .. دریاب که : آندر این شهر قحط آفتاب است