فقر

خوب با قطع شدن پای پدرم دیگر زندگی برای ما تلخ شد. زمانی بود که همه بیکار بودند و پدرم مجبور بود که زمینهای که در مدت عمرش کار کرده بود را خرده خرده بفروشد.خیلی برای ما مشکل بود چون در اوج دارایی و داشتن ناگهان فقر به سراغ  ما آمد غیر از پای پدرم کمر و دست و کمرش هم معیوب شده بود و پدرم مجبور بود که هر هفته به بیمارستان برود. برای همین اخلاق پدرم خیلی تعغیر کرد .و ما هم انتظار نداشتیم که ناگهان چنین ضربهای بخوریم. پدرم ۲ تا از ماشینهایش را فروخت.آن هم به مفت چون در آن زمان اصلا پولی نبود.روز ها کار پدرم گریه کردن بود .هیچکس هم به سراغ ما نمی امدند چون خیلی ها فکر می کردند که پدرم و امثال او انقلاب را به را انداخته بودند.و کسانی هم که اهل انقلاب بودند معمولا افراد کم درامد جامعه بودند. قرار شد  که پدرم را پیش دکتر بهشتی ببرند تا از ناحیه ایشان به ما کمک شود .همهان حاج آقا طرتیب این ملاقات را داد ولی در آن زمان اینقدر مملکت شلوغ و در هم برهم بود که از دست ایشان هم کاری بر نیامد. ضمنا برادرم هم مجاهد بود و تازه نغمه مخالفت مجاهدین با حکومتی ها شروع شده بود . و آیت الله طالقانی رهبری این گره را بعهده گرفته بود و بچه های مجاهد از او بنام پدر نام می بردند.
ما روز به روز فقیر تر می شدیم و یادم نمی رود آن روز که پدرم سر سفره شام شروع به گریه کردن کرد آنقدر گریه کرد که خودش خجالت کشید و سرش را زیر پتو کرد.
و این شروع فقیرانه زندگی ما بود .
برادرم که همش دنبال خلق و مجاهدین پدر طالقانی و... و ما را فراموش کرده بود .
کم کم دیگر کسی به خانه ما سر نمی زد و این اوج ...؟؟

نظرات 12 + ارسال نظر
کماندو شنبه 28 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:08 ب.ظ http://Commando.BlogSky.com

سلام. دردتو واقعا حس میکنم و فکر میکنم دلیل داشتن غلط املایی تو اون قسمتای پردرد هم همینه. در کل سعی کن که غیر از خاطرات خانوادگی از اون قسمتایی از انقلاب و قبل از اون که برای کسایی مثل من که اونا رو ندیدن و نبودن بنویسی. از طالقانی هم بیشتر بنویس.

پرستو شنبه 28 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:12 ب.ظ http://yasesefid

سلام خوب بود
پیش منم بیا

مسیح یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:42 ق.ظ http://aaddee.blogsky.com

سلام

رضا یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 08:51 ق.ظ http://parchin.blogsky.com

دردهای قدیمی رو بذار سر بسته بمونن..

باهمان یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:23 ق.ظ http://prdev.persianblog.com

سلام...واقعا متاسفم رضا راست میگه....در ضمن حتما به ما سر بزن؟منتظر نظرت هستیم.

رند و مست یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:47 ب.ظ http://rendaneparsa.blogsky.com

سلام

واقعا نمی دونم چی بگم ........

منتظر یادداشت بعدی تون هستیم

سایه روشن یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:24 ب.ظ http://free-discussion.persianblog.com

سلام.به بلاگ من یه سری بزنید همین الآن افتتاح شد.از اسمش نترسید قراره بلاگ نازی بشه!فعلا.

سوشیانت یکشنبه 29 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:54 ب.ظ http://zemestanast.persianblog.com/

به نام باران ... سلام ......دانیال عزیز . بسیار عالی بود.....

[ بدون نام ] دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:06 ق.ظ

و آیت الله طالقانی رهبری این گره را بعهده گرفته بود؟! یعنی چی از نزدیکی مجاهدین به طالقانی خبر داشتم ولی.. این که گفتی یک حالت رسمی داشت ویا بر اساس نزدیکی سازمان به طالقانی این را می‌گویید؟

ابرخاکستری دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:59 ب.ظ http://abrekhakestari.blogsky.com

و حتما این تازه شروع و اول سیاه بختی بود ... آره ؟!!!!!...

آنیتا دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:50 ب.ظ http://paradox.blogsky.com

آخی...
اما این موقع هاست که آدم قدر عافیت رو باید بدونه و همچنین دوست رو از غیردوست تشخیص بده، نه؟... این انقلاب ها هم که حکایاتی دارند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آرمین گیله مرد سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:31 ب.ظ http://gilehmard.blogspot.com

سلام ... همینجوری که مینویسید خوب است ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد