در آن سالها نام آیت الله خمینی زیاد شنیده می شد .و خیلی ها از آیت الله ای نام می بردنند که رهبریت یک مبارزه ضد شاهی را بعهده گرفته بود. البته فقط اونها نبودند.خیلی از گرو های مخالف رژیم که حتی نام آنها هم بیاد ندارم..
در این میان روحانیون هم بودند و در این سالها آنها تحرک بیشتری نشان دادند. مرکزی که روحانیون انتخاب کردند مسجد بود . اونها از هر موقعی و یا مناسبتی استفاده می کرد و شروع کردند به تبلیغ علیه رژیم شاه آنها علنی از شاه و کار های اون انتقاد می کردند. البته نه همه آنها .گاهی هم شاه را بعد از یک روضه دعا می کردند.مخالف واقعی در آن زمان گروهای چپ و از همه مهمتر سازمان مجاهدین بود. سازمان مجاهدین هم با دیگر گرو های اسلامی در یک طرف قرار داشت.و سنگ آیت الله خمینی را خیلی به سینه می زدند.تقریبا او را رهبر خود می دانستند. البته کسانی دیگری هم بودند که در مرحله بعدی بودند. مجاهدین خود را وابسته به روحانیت می دانستند.{البته من این جوری فکر می کنم ممکن است کسانی چیز های دیگری بگویند }
من هم مرتب به مسجد می رفتم و به حرف های روحانی که در مسجد صحبت می کرد گوش می دادم خیلی هم به آنها علاقه نشان می دادم از آنها مرتب سوال میکردم .پدرم هم نمی توانست جلوی منو بگیره.خلاصه از اونجا بود که من با روحانیت آشنا شدم. آنها می گفتند .: حضرت علی با اینکه رهبر یک امپراتوری بزرگ بود در یک خانه گلی زندگی می کرد
. او حتی از پول مردم به برادرش نداد.او در تمام جنگها شرکت می کرد و هیچوقت پشت به دشمن نکرد. او هرگز دروغ نمی گفت. او بین افراد فامیل یا غیر فامیل هیچ فرقی نمی گذاشت.و....علی برایم خیلی جالب بود.آرزو می کردم آیت الله خمینی زودتر بیاید و حکومت علی را اجرا کند.البته بی بی سی هم اخبار ایران را بصورت فارسی پخش می کرد. احساس خوبی نداشتم .نمی دانم چرا
سلام دانیال خاطرات ۵۷ نویس
پدرم می گفت وقتی یه دفه نام خمینی بر سر زبانها افتاد اکثر مردم نمی دونستن اون کیه و حتا مردم توده ای ها رو بیشتر می شناختن تا اونو... اما یه باره از هر طرف طرفدار پیدا کرد و این روند ادامه پیدا کرد تا ایشون اومدن و در کمال ناباوری بیشتر مردم رهبر مردم شدن!!تازه هیچکس فکر نمی کرد اصلن برای چی رهبر باید داشته باشیم؟!!؟ و حالا که شاه نمی خئاهیم آیا باید رهبر داشته باشیم؟؟ خلاصه همیشه می گفت توده ی عامه ی مردم یه جورایی این ایده براشون جا افتاد و اصلن سوال نکردن و تازه بر عکس پیروی هم کردن!!!!!!!!!! که ظاهرن هم همه به خاطر حرفای به ظاهر زیبای آیت الله بود و امیدهایی که در مورد پول نفت به ملت می داد!!!!!!!!
زنده باشید
عجب حکایتیست.....
سلام دانیال عزیز
راستش هر چی فکر کردم چیزی یادم نیومد .
داستان بریدن زین رو می گم .
اگه برام تعریف کنی ممنون می شم .
سربلند باشی .
مرسی که بدیدن من میای
danial salam man alan fasl emtehanatam hast vali 1 chiz ro begam ma momkene bekhaym hame inha beran vali melat ghahremani nadare kasi ro nasdare jaye inha benshoone oonvaght mishim afghanestan hadaghal alan age adam siasi nabashi amniat roi ari saret faghat bayad be kare khodet bashe chon ba in khodsoozi ke afrad rajavi kardan age ham 1 kam fek mikardam darbareshoon alan fek nemikonam shahzade kochooloo ham nemitoone kari k0ne har vaghat melat shakhsi ro pida kard ghahremani ro oon moghe taharokat natije ide bishtar bahs nemikonam neveshtham bade emtehan jazab tar mishe man siiasato bne tanz minevisam neveshtham bade emtehanam jazab va jazab tar mishe
doost dar hamishegi shima::::::::::::::::::;::aghaye_modir_masool
دانیال جان سلام
قربونت برم من عاشق داستانهات شدم بابا یه کم بیشتر بنویس کمه زود تموم میشه
ای به چشم راجع به سوالت حتما جواب خواهم داد فردا شب مرد مردونه قول دادم
شاید اینگونه بنام علی آمدند که تونستند اون موقع حکومت خودشون تثبیت کنند ولی حالا چی با کردارو منش علی آیا پیش می رند ؟؟؟!!!!!!!
" خر نبیند هیچ خواب هندوستان."
bah bah!!!!
bia tozih bedeh babinam morad az KHAR dar on jomleh bala, KI BIDEH???????????!!!!!!!!!!!! ( yani man asabani!(
:D
مردم با شور شوق خیلی زیادی تو انقلاب ۵۷ شرکت کردند.همه میدونستند چی نمیخوان ولی هیچکس نمیدونست دقیقا چی میخواد. شاه همه آلترناتیو ها رو سرکوب کرده بود. این بود که خود بخود یه عده که خوابشو هم نمیدیدند به قدرت رسیدند و مردم بعدها دوزاریشون افتاد که چی شده....
مشکل ، زندگی را زندگی میکند .
مشکل ، به زندگی معنا میدهد .
شیرینی زندگی از آنجا معنا میگیرد که تو بر مشکلات غلبه کنی ، بدون این غلبه زندگیمان خالیه خالی ست ...
من بهت لینک دادم
سلام دانیال عزیز با اجازه من آدرس شما را به فهرست دوستان وبلاگیم اضافه کردم. شما هم دوست داشتید به من لینک بدهید
سلام دانیال
نوشته هات هر روز خوندنی تر از دیروز می شن.
تا بعد
سلام . به قول یکی از دوستان اون با همین چرت و پرتها تونست دل شصت ملیون آدمو بدست بیاره و بعد...
keh intoor! :D
khob yek chiz jadid bod. :)
merci. :)
shanbeh, yekshanbeh --- madreseh ta3tile???!!!
morad az madrese yani neveshtan :D
من فقط تصوراتم خیلی وحشی و مهارنشدنی اند... اما نگو که تو هم منتظری که اون اتفاقی که نباید بیفته یه روز بیفته!!
اما با ایجاد رعب چقدر می شه حکومت کرد مگه؟ با تحمیق مردم یه ده بیست سالی حکومت کردن... حالا با ایجاد وحشت و ترس در دلها چقدر دیگه می تونن بمونن؟؟؟ من ریاضی ام خیلی خوب نیست یکی بگه چقدر دیگه!؟؟!
گرچه باید گفت حالا کی بیاد جای اینا؟؟ خب مگه وقتی شاه رو نمی خواستیم می دونستیم کی باید بیاد؟؟ حالا هم همینطور.... تاریخ رو ما خوب بلدیم تکرار کنیم، نه؟؟؟ یه خط از بر کردیم و هی همونو می خونیم و همون و همون...
موفق باشید.
سلام !
نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگرم یاد نداد استادم
سلام !
یخورده دیر رسیدم !
اما آمدم که بگویم :
هر جا و در هر زمان که هستی موفق باشی
صدر
سلام خوبی به ما هم سر به زن اگر امکان دارد ما راهم لینک به ده
سلام ، وبلاگ ما دوباره روبراه شد .... حتما بیا پیشم دوست من ....خدا تو را نگهدار