چرا؟

.
هین رعیت باش چون سلطان نیی

تک مران چون مرد کشتی بان نیی
.
چرا نمی نویسم؟
.
نوشتن کار مردان بزرگ است و من خود را کوچک میدانم.من شاید لایق بندگی دوست
هم نباشم.

چه بگویم تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

خود را کوچک می پندارم و قلم به دست گرفتن و نوشتن را را بر خود حرام میدانم.

نمیدانم شاید باید برای دل خود بنویسم.


خود را حقیر میدانم و می گویم چه بگویم ؟

یا باید بنویسم و خود را لایق دوست بدانم. نمیدانم و من نادان هستم و برای دانایی خود باید بهایی را بپردازم که ندارم و لایق آن نیستم.

خدایا دلم را به نور خود روشن کن
 در این تاریکی ها کسی تو را می خواند و طلب دوستی تو را در سر دارد.
نگاهش بر زمین است و آسمان را آرزو می کند .حقیر است
وبر ناچیزی خرد خود شرمگین است .

عمری را که باید در طاعت تو خرج کند به بهای اندکی فروخته است .
 و بندگی شیطان را پیشه خود کرده است.

دوست من تو را می خوانم
 نمیدانم می توانم شایستگی دوستی تو را داشته باشم.
چه باید بکند که در قطره ای حیران است و نظر به به اقیانوس تو دارد.

دوست من میدانم تو خالق من هستی و همه هستی از توست
 و ما دشمنی با تورا در سر داریم و به دام خواستن ها و داشتن ها افتادیم.

اندر این شهر قحط آفتاب است.

و از هر سو به دنبال چراغ هدایت تو هستیم

و ما گم شدیم.

؟؟؟
به کدامین قبله نماز بخوانیم.
و تو را صدا کنیم

دوست من مرا ببخش که حقیرم
و هر آنچه که با تو عهد کردم  شکستم

صد بار توبه شکستیم که با تو باشیم
و فرمان از تو ببریم
 و دوستی تو را پیشه کنیم
و بندگی خلق را به بندگی دوست نفروشیم

که بد بازاری را رونق دادیم

و خوبیها را به دام نسبیت دادیم
و ندانستیم که خوبی از جانب توست و مطلق
و هر آنچه که تو در دل ما قرار دادی همان خوب است و فرمان مطلق تو

که دل را که حریم کبریایی توست را جای دیو دد قرار دادیم

و در این بازار کالای نقد خود را به بولهوسی نسیه فروختیم
و چه بد کردیم با خود
که من نادانم و تو همه دانایی

ببخش
ببخش

نظرات 15 + ارسال نظر
http://www.FilesUnlimited.com چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 02:38 ق.ظ http://www.FilesUnlimited.com/

(;
http://www.FilesUnlimited.com
http://www.FilesUnlimited.com
share the address with your friends!

فریاد ناکام چهارشنبه 3 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:15 ق.ظ http://siamakir2.blogsky.com

سلام.
همیشه زمونه اینطوری نمی مونه. بالاخره خورشید هم طلوع می کنه.
موفق و پیروز باشی.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:37 ق.ظ

سلام عزیزم
برای متنت امروز داستانکی دارم امی دوارم خستت نکنه:
دو راهب در سفری زیارتی به پایاب رودخانه‌ای رسیدند. در آن جا دختری را با لباس فاخر دیدند که نمی دانست چه کند، چون آب رود بالا آمده بود و او نمی خواست لباسش خراب شود. یکی از راهبان، بی آن که کلامی بر زبان آورد او را به پشت گرفت، از عرض رودخانه گذشت و در ساحل آن سوی رودخانه بر زمین گذاشت.
پس از آن، راهبان به راهشان ادامه دادند. ولی ساعتی بعد راهب دیگر لب به شکوه گشود : « دست زدن به آن زن درست نبود. تماس نزدیک داشتن با زن بر خلاف احکام است. چگونه بر خلاف قوانین راهبان رفتار کردی؟ »
راهبی که آن دختر را به پشت گرفته و از آب گذرانده بود، با سکوت به راهش ادامه داد، اما سرانجام گفت : « من او را ساعتی پیش در کنار رودخانه به زمین گذاشتم، چرا تو هنوز او را بر روی کولت داری؟ »
امی دوارم موفق و شاد باشی تا بعد.......

[ بدون نام ] شنبه 6 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 08:09 ب.ظ

salaam
aghaaye Daanyaal, kheili kheili doost daaram ke edaameye khaatereaatetoon ro dar moorede enghelaabe 57 bekhoonam.
shyad iin ziyaade khaahi baashe. wali neseshtane iin khaatereaat asli tarin bakhshe taarikh ast. taarikhi ke maale na faghat BOZORGAN, balke maale hame ast.

mowafagh baashid.
cheshm entezaarim.
YEK ENSAN

بابک چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:05 ب.ظ http://babak-m.blogsky.com

سلام.جالب بود. موفق باشی.

علی انصاری سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:43 ب.ظ http://rasanic.com/rocket

فـاطمه, یـادگـار رسـول خـدا و تنها دختر اوست. مدینه, عطر محمـد(ص) را از او استشمام مـى کنـد و در خلق و خلق, به او مـى نگـرد که ((آینه مصطفـى نمـا)) است. فـاطمه, مـوهبت بزرگ خـدا به بشـریت است. کـوثـر همیشه جـوشـان و جـارى و فیض گستـر ابـدى است. //// سلام دلاو خسته نباشی //// ایام شهادت فاطمه زهرا دخت نبی اکرم حضرت محمد (ص) را به شما تسلیت عرض می کنم....یا علی

ضد منکرات شنبه 20 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:01 ق.ظ http://monkrat2002.persianblog.com

هشدار تلویزیون ملى ایران ـــــــــ *** شمشیر ما، بابک وار ، از رو بسته شده است تا خاکمان را پس بگیریم *** ــــ‌‌‌‌ـــــــ 2004-07-08 خمینی گفت آخوند یعنی اسلام و چند ده میلیون ایرانی، هم نوا، میگویند مرگ بر آخوند !!! اینکه قومی مفت خور و بیکاره بر آب و خاک نازنین ما ایران چیره گشته اند ، این را بر نمیتابد که ما فقط شاهدانی بی- تفاوت باشیم و نسبت به تمام ظلم ها و بی کفایتهائی که در ایران عزیزمان، روا میگردد ، چشمان خود را ببندیم و بلیط های دوسره تعطیلات خود را به مقصد ایران، بر بدبختی نسل جوان فعلی و نسلهای آتی ترجیح بدهیم. معضل نخست، حضور تفکر مذهبی در ایران است، بایستی چهره دین و اسلام و آخوند و همه دکانداران دین ، از خاخام و پاپ و موبد و آخوند برای همگان هویدا گردد. آن پذیرش آخته به خونی که پسامد سلطه موبدان زرتشتی دوره ساسانیان ( با ردای سپیدشان )، تا حمله و تسلط عربهای موش خور ( با ردای سیاهشان )، همگی نتیجه حضور اقلیتی خود فروخته و اکثریتی نا آگاه هست. هر چند ایران بنا به خاصیت غیر قابل وصفش ، همه چیز را عوض میکند! وشکل شاهنشاهی پدر و پسر را به اسلام بخشید و سوشیانس خودش را تبدیل به مهدی کرد و با همه بی کفایتی اعراب ، حسین را ( که دعوایش با یزید بر سر یک زن بود! ) در میان آنان یافت تا جایگزین سیاوش سازد و بسیاری از آداب خود چون جشن نوروز را حفظ کرد ، مسلمان شد ولی عرب نشد. ایرانی نتوانست با قدرت اندیشه، خود را از شر دکاندار مذهبی رها سازد و متاسفانه با تجربه و خطای روشنفکر مأبانه و برنامه ریزی شده سال پنجاه و هفت ، مذهب در کنار قدرت را به راس قدرت نشاند و شاهد بدبختی امروزه مان هستیم، بدبختی بزرگی که بیشتر دامان نسل جوانی را گرفته است که هیچ دخالتی در اشتباه پدر و مادرهاشان نداشتند. در شهر لندن ، عده ای که هم از توبره میخورند و هم از آخور، با راه انداختن دکه های بی خردی و مذهبی سعی در تحمیق هر چه بیشتر مردم ساده و دل پاک ایرانی دارند. شدیدا به این گروه که دکانهایی چون سفره های رقیه و عباس و زینب و دیگر بی خاصیتها را راه انداخته اند و دیگر مفت- خورانی که یک روز شاهنامه میخوانند و یک روز قرآن و نوحه خوانی بر سر قبر مردگان ، اخطار میکنیم که تفاله های مذهبیشان را در کوله بار حماقتشان بریزند و دکانشان را در این شهر تخته کنند وگرنه چهره کثیف و کردارهای متفاوتشان را به لنز دوربین میسپاریم و در دسترس خاص و عام قرار خواهیم داد. دریوزگان مفت خور سفره های جمهوری اسلامی در مجمع های کثیف و تروریستی اسلامی هم بدانند که دوربینهای تیز- بین ما ، رفت و آمد آنها را ضبط و در وقت لازم به حسابرسی و قضاوت آنها خواهد پرداخت. جمله ناقص تفکر هر کس برای خودش محترم است را با این جمله تکمیل مینماییم که تفکر هر کس برای خودش محترم است،تا زمانی که فضولی در زندگی خصوصی کس دیگری نکند و احترام هم متقابل باشد. زمانی که سر دختر هفت ساله در مدرسه به اجبار، روسری میپوشند، زمانی که دریا را چادر پوش کرده اند، زمانی که حق طبیعی زندگی را از انسان ها و خصوصا جوانان سلب کرده اند، زمانی که با وقاحت تمام و با این همه پیشرفتهای علمی ، هنوز خرافه های مذهبی را اصول جاری زندگی انسانها ساخته اند و عشق را شلاق میزنند، شادی را سر میبرند و ندا را در گلو خفه میکنند، ما را یارای نظاره گر بودن نیست. نگوئید با نام اسلام این کارها را میکنند! ، بلکه این واقعا خود اسلام است، مگر نماینده ای بهتر از آخوندها برای اسلام سراغ دارید؟ دیگر شمشیر ما ، بابک وار ، از رو بسته شده است با کوله باری از تجربه وارد این گود شده ایم و هر چند، یک روز با ایده دین سپید، در مقابل دین سیاه، وارد شدیم تا آهن ، آهن را ببرد ، ولی خیلی زود تشخیص دادیم که در حال پرورش ماری در آستین خود بوده ایم. تنها راه خرد ورزی، آموزش علمی و زدودن پیرایه های متعفن تفکر مذهبی از عادتها، نوشتار، گفتار و کردار و اندیشه هامان است که ایران مترقی و آزاد را در پس گذشت چند دهه برای ما به ارمغان خواهد داشت. قرآن کتاب داستانی سرشار از اشتباهات فاحش، ونقض حقوق طبیعی انسانی است، همانگونه که انجیل و تورات و اوستا و اصول سرخ دیکتاتوری پرولتاریا ، راهگشای فردای ما نبوده اند و نخواهند بود. هدف ما آزاد اندیشی و خرد ورزی انسان است و نه اینکه با هر گونه ایدئولوژی وحتی سرخ گونه اش ، راه تفکر و انتخاب ازانسان سلب شود. انسان زندگی میکند تا آزاد باشد نه بنده و گوسفند و تقلید کار! قفل فردا با کلید دیروز هر گز باز نخواهد شد و دیگر آویزه های خرافی مذاهب ، داروی بیهوشی خرد انسان نخواهد بود.زمان پویش و پرسیدن چرا، از خود است. چرا ؟ راه درازی در پیش است و مردانه راه در گام گذاشته ایم و دست یاری شما را صمیمانه میفشاریم تا در فردای روز بزرگ ، شاهد آزادی ایران عزیزمان باشیم. زمانی که یک اصل بدیهی بخواهد پذیرفته شود سه مرحله را پشت سر میگذارد: نخست با آن به شدت مخالفت میشود، سپس مورد تمسخر واقع میگردد و در مرحله آخر پذیرفته میشود. به دولت نامردان و نامرادان جمهوری اسلامی، شدیدآ اخطار میکنیم که خشم ما را بیش از این بر نیفروزید، تا شما را برای داوری و بخشش فردای روز بزرگ، نگاه داریم، وگرنه در روز بزرگ هر تیر چراغ برقی در ایران متحمل وزن و تاریکی وجود آخوندها و ایادی مفت خورشان به صورت حلق آویز خواهد شد و دیگر حمایت دولتهای اروپائی هم به کارتان نخواهد خورد. تا روز بزرگ و دیدار رو در روی ما با دشمن خانگی و با تلاش برای آینده ای روشن و سربلندی ایران ویرانمان آرشید و هم رزمان مبارزه میکنند برای به زیر کشیدن غرور سرکش انسانها . فاکس: 08701311886 ایمیل:info@arshid.com

ایران امروز سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:17 ق.ظ http://30yasat.blogsky.com

سلام

درود بر شما. دانیال خوب و خوش باشی و موفق.

ایمان جمعه 26 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:07 ق.ظ http://jomhouri.blogsky.com

دانیال عزیز موفق باشی همیشه و در همه جا

سیاوش دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:32 ب.ظ http://bb.domaindlx.com/coipwu/

با درود بر اندیشمند مبارز.....شما و یارانتان در خط مقدم مبارزه با استبداد قرار داریدو هرلحظه در معرض اماج تیر و ترکش انها هستید که از یک نظر طبیعی است ولی متاسفانه این حرکت نیاز به پشتیبانی و تحکیم تمام خطوط دفاعی برعلیه استبداد داردو از طرفی نیز استبداد با ارایش نیروها و مزدوران خود و تقویت و توسعه منابع مالی و اقتصادی و اجیر نمودن انواع و اقسام عمله ها سعی در فرونشاندن مطالبات ملت دارد و تلاش مینماید نهایت امر فعالیت مبارزان را بصورت زیر زمینی و در خفا دربیاورد تا بتواند براحتی افکار عمومی را در برخورد با انها مجاب نماید درصورتیکه ازادیخواهان با دارا بودن امکانات فراوان میتوانند در اتخاذ تاکتیکهای صحیح مبارزه بدون خشونت ملت ایران را در یک کارزاز جدی رودرو استبداد قرار دهند و با رها براین موضوع تاکید شد که باید با تحریم و تحدید منابع و منافع اقتصادی استبداد شریان حیات ان را قطع و یا دچار اختلال نماییم.... تعییر در رفتارهای مصرفی و تحمل کمی ریاضت در مصرف کالاها و خدمات استبداد بزرگترین ضربه را بر پیکره ان وارد خواهد نمود

... به اطراف خود نگاهی بیاندازیم.... مگر میشود مخالف استبداد بود بر سرسفره استبداد نشست و با مصرف لجام گسیخته ، منابع اقتصادی استبداد را برای سرکوب ازادیخواهان پرداخت ، مگر نمیدانیم از انواع پفک و سس و نوشابه تا فروشگاهها و رستورانهای زنجیرهای همه مربوط به عوامل استبداد هستند.... ایا مبارزه تنها رفتن خیابان و شعار دادن و کتک خوردن و زندان رفتن و.... است ما برای ازادی نیاز به رهبر نداریم ما نیاز به یک تحول اساسی فرهنگی و خواست اساسی برای رسیدن به ازادی داریم.... و ازادی هزینه دارد ،با کمی سختی و تحمل و تحریم و تحدید مصرف کالاها و خدمات استبداد براحتی میتوانیم استبداد را بزانو دراوریم چراکه گرایش تمامی حکومتها به استبداد تنها و تنها بر پایه تسلط بر تمامی منابع و منافع اقتصادی است و استبداد زمانی سرنگون میگردد که دیگر انگیزه ای برای تفکر استبدادی نباشد و ان نخواهد شد تا زمانی که ما بنده مصرف و مصرفگرایی هستیم.... موفق باشید

امید چهارشنبه 31 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:29 ق.ظ http://tehrantehran.persianblog.com

سلام به برادرم دانیال امیدوارم خوب و خوش باشی راستش توی درد و دل هات از نبودن صداقت در جامعه و ... مشترکات زیادی دیدم که من هم گاه دلتنگم .../بعد نگفته بودی کتاب مینویسی اگر ممکن بود حتمن اسمش را به من بده ! موفق باشی ار تاخیرم معذرت میخوام

کهکشان دوشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 01:26 ب.ظ

نخواندم ولی خوشم آمد

»ؤVٍآ چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 04:14 ق.ظ

SALAM DUSTE KHUBAM

BE TO EFTEKHAR MIKONAM , AMA DUSTE MAN BEDAN VA AGAH BASH KE DAR DIDE MAN AZ VARASTEGAN VA DANAYAN HASTI . SHAD BASH

صنم پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 10:56 ب.ظ http://botehamisheashegh.persianblog.com

من هنوز بلاگتونو کامل نخوندم بعدا نظر میدم

داریوش جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:16 ق.ظ http://dear.to/iraneazad

جایگاه امام کجاست؟ امام همان کسی است که از کانون سکولاریسم و لیبرالیسم جهانی یعنی پاریس با آرامش تمام سوار یک چارتر شد و یکراست به تهران آمد و در هنگام سفر نیز هیچ احساسی بخاطر باز گشت به میهن نداشت!در فرودگاه امنیت و دیسپلین بی سابقه ای وجود داشت.همه چیز از قبل آماده بود! خلبان اروپایی هم دستش را گرفت و پایین آورد!(یعنی این مزدور ماست) وعده های زیادی داه بود: آب مجانی برق مجانی اتوبوس مجانی، تقسیم در آمد نفت در خانه مردم!! آزادی و... اما یکهو اعدامها وترورهای انقلابی شروع شد. خمینی نه تنها از آن امتناع نکرد بلکه موجه شمرد و تایید کرد. آتش انتقام جویی کشور را فراگرفت. در پی همین بی ملاحظه گیها جنگ شروع شد. جنگ دوساله شد هشت ساله!! خمینی سر مردم را کلاه گذاشت و گفت جنگ یک نعمت است!!! بعد از جنگ برای مقابله با سیل مطالبات بر حق مردم دستور اعدام هزاران نفر از جوانان رشید این مرز و بوم را صادر کرد(سال67). موقع مردنش هم گفت: من با قلب آرام!!!!! به آن دنیا میروم!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد